در اوت سال ۲۱، تیم ما برنامه ریزی کرد تا فعالیتی برای بازگشت سازماندهی کند تا درک و هماهنگی بین همدیگر را پس از روز کاری استرسزده بهبود بخشد. در اتاق مذاکره، بحث زندهای درباره مکان رفتن انجام شد و همه منتظر بودند تا پیشنهاد خود را ارائه دهند. مدیر جانگ به دوست ما جسمین اشاره کرد که تا کمی قبل از بازدید از خط تولید کاغذ موجدار شرکت ما، در زهوآوانگ توقف کرده بود.
مدیر جانگ گفت که جسمین زیبایی و غذاهای زهوآوانگ را ستوده بود، ما میتوانیم آنجا برویم و بازی کنیم، بحث شدیدی انجام شد و در نهایت تصمیم گرفتیم به زهوآوانگ برویم تا طعم ویژه تاریخ و مدرنیت را احساس کنیم.
در راه به زهوآوانگ، ما از انتظار پر بودیم و انواع مختلفی از غذا خریداری کردیم، قصد داشتیم در حال صحبت درباره دنیا، از غذا لذت ببریم، بنابراین شادی و انتظار ما را در طول سفر همراهی کرد.
وقتی ما به ژوئوآنگ رسیدیم، واقعاً احساس کردیم که این سفر ارزشمند بوده و واقعاً شهری است که انسانها را فراموش میکند تا بازگردند. ما در خیابانهای باستانی قدم زدیم، به جاذبههای معروف رفتیم تا نقاط مشهور را دیده و احساس وزن تاریخ و انرژی عصر جدید را تجربه کنیم. ما با هم غذا خوردیم و نoshjanهای ویژه ژوئوآنگ را مزه کردیم، رضایت و شادی فراوان بود. ما همچنین کارهای زیاد جالبی با هم انجام دادیم، مانند تور قایق در شهر آبی و بازدید از خانههای قدیمی، و غیره. هر تجربه ما را بیشتر به این زمان نادر اجتماعی گراند میکرد.
با این سفر به ژوئوآنگ، احساس میکنیم که تیم ما نزدیکتر و همکارانهتر شده است. در تجربه مشترک، احساس میکنیم که فاصله بین ذهن و قلب یک گام نزدیکتر شده و درک و اعتماد متقابل ما بیشتر عمیق شده است.